مثه اينکه زهرا زودتر از من اومده اينجا!!! اين نظر پاييني رو ميگم :)
ميدونيد واقعا گريه کردم وقتي اينو خوندم؟؟؟مخصوصا اين تيکه :نه صبر کنين حاجتشو بهش ندين، آخه خيلي قشنگ داره حرف مي زنه با من، ببينين چقد قشنگ نشسته ...
يه زماني حدودا دو سال پيش از خدا يه چيزي خواستم اونقدرا هم مهم نبود،اما جوري بود که مثلا بايد صد در صد حداقل يه هفته صبر ميکردم تا اتفاق بيفته! باورتون ميشه اگه بگم ظهر خوابيدم و وقتي بيدار شدم ديدم بهم داده؟؟؟؟!!!!يعني کپ کرده بودم! الانم چند تا خواسته ازش دارم اميدوارم بهم بده و مطمئن باشه که همين جوري نميذارم برم...مرسي از مطلبت^^