سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بشارت حق

عاشقانه می گویم؛ این عشق الهی است..

 

 

این روزها با تو آرام می گیرم..

این روزها تنها چیزی که آرامم می کند حرف زدن با شهید گمنام است...
تنها چیزی که به من انگیزه می دهد خواندن خاطرات شهید چمران و شهید بابایی و .. است..
خدایا اگر نداشتم این موهبت را
چه بر سرم می آمد؟!
برای تو که شاید در این بحبوحه های دنیا، روحت آزار می بیند
گزیده هایی از نجواهای شهید چمران را می گذارم..

شهید چمران

ای مادر؛
هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می گفتم تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی:
«ای مصطفی من تو را بزرگ کرده ام، با جان و شیر خود تو را پرورش دادم و اکنون که می روی از تو هیچ نمی خواهم و هیچ انتظاری از تو ندارم، فقط یک وصیت می کنم و آن این که خدای بزرگ را فراموش نکنی.

ای مادر، بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود باز می گردم و به تو اطمینان می دهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم.
عشق او آنقدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود.
خوشحالم ای مادر، نه فقط به خاطر اینکه بعد از این هجرت دراز به آغوش وطی برمی گردم بلکه به این جهت که بزرگترین طاغوت جهان کشته شده و ریشه ظلم و فساد برافتاده و نسیم آزادی و استقلال می وزد.

اى درد اگر تو نماینده خدایى که براى آزمایش من قدم به زمین گذاشته‏اى تو را مى‏پرستم، تو را در آغوش مى‏کشم و هیچ‏گاه شکوه نمى‏کنم.
بگذار بندبندم از هم بگسلد، هستیم در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود؛ باز هم صبر مى‏کنم و خداى بزرگ را عاشقانه مى‏پرستم.
اى خدا، این آزمایش‏هاى دردناکى که فرا راه من قرار داده‏اى؛ این شکنجه‏هاى کشنده‏اى را که بر من روا داشته‏اى، همه را مى‏پذیرم.
خدایا، با غم و درد انس گرفته‏ام. آتش بر من سلامت شده و شکست و ناملایمات، عادى گشته است.
خطر و مرگ، دوستان صادق من شده‏اند. از ملاقاتشان لذت مى‏برم و مصاحبتشان را آرزو مى‏کنم.
خدایا، کودک که بودم از بلندى آسمان و ستارگان درخشنده‏اش لذت مى‏بردم، اما امروز از آسمان لذت مى‏برم زیرا بدون آن خفه مى‏شوم؛ زیرا اگر وسعت و عظمت آن از شدت درد روحیم نکاهد دیگر خفه مى‏شوم.


چند دقیقه وقت گذاشتن برای خواندن نجوای دلی که زبان دل همه ماست موجب آرامش خودمون میشه...

خدایا دلم گرفته، نمى‏ توانم نفس بکشم، نمى‏ خواهم بخندم، نمى‏ توانم بگریم، خواب و خوراک از سرم رفته، قلبم شکسته، روحم پژمرده و انسانیتم کشته شده. گویى سنگم، گویى دیگر احساس ندارم. شدت احساس آن‏قدر غلیان کرده و آن‏قدر مرا سوخته که دیگر وجودم از احساس درد و غم به اشباع رسیده است.
از کنار جوانى مى‏گذرم که بر خاک افتاده، خونش گرم و روان است. جراحاتى عمیق، که در حالت عادى مرا منقلب مى‏کند و قادر به دیدنش نیستم. بدن چاک شده، جمجمه خرد شده، به خاک و خون آغشته، لباس‏هاى پاره‏پاره و بدن خونین نیمه‏عریان بر روى خاک افتاده... و چقدر عادى مى‏گذرم!
آه، دوستم چشمش را از دست داده و سر خونینش با پارچه خونین بسته شده و مادر و خواهر و اقوامش با چه نگاه‏ هاى تضرع و التماس به من نگاه مى‏کنند... آه، آن طرف دیگر دوست دیگرم افتاده.
آه خدایا، جوانى دیگر از دوستانم، به شدت مجروح شده و آن طرف دیگر افتاده و شاید در اثر عمق جراحات جان داده است.
آه خدایا چه بگویم؟ از میان این شهر سوخته و غارت‏ شده مى‏گذرم. اجساد سوخته و عریان و سیاه شده در گوشه و کنار افتاده؛ بناهاى بلند واژگون شده، خانه‏ هاى زیبا همه سوخته، مسلحین در هر گوشه و کنارى پراکنده‏اند و عده‏ اى بى‏شرم، مشغول دزدى و سرقت باقیمانده ‏هاى این خانه ‏هاى سوخته. چه غم‏ انگیز؟ چه دردناک؟ و غم ‏انگیزتر از همه آن‏که هنوز اجساد کشته‏ ها و سوخته ‏ها، همه‏ جا پراکنده است و این مردم بى‏احساس، از کنار این کشته‏ها آن‏چنان بى‏خیال مى‏ گذرند که گویى ابداً انسانى وجود نداشته... انسانیتى باقى نمانده است.
این‏جا دامور شهر عشق،شهر زیبایى، شهر قدرت و شهرغرور وجاه ‏طلبى بود. عربده ‏هاى مستانه »هل من مبارز« همیشه شنیده مى‏شد. ستمگران در آن خانه کرده بودند، گاه و بیگاه راه را بر روندگان مى‏بستند و آدم‏ها را مى‏کشتند، جوانان را شکنجه مى‏دادند، به مردم اهانت مى‏کردند و امنیت را از عابرین سلب کرده بودند. چه خون‏ها ریخته شد! چه اشک‏ها، چه غم‏ها و دردها، چه شکنجه‏ ها و چه جنایت‏ها! هر روز مسلسل‏ هاى کتائبى، در خیابان مرکزى رژه مى‏ رفتند و از مردم زهر چشم مى‏گرفتند، هر روز، جنوب را با بستن راه تهدید مى‏کردند. گاه و بى‏گاه، با رگبار گلوله سکوت را و آرامش را در هم مى‏شکستند، بالاخره تقدیر، فرمان داد تا طومار زندگى این شهر پیچیده شود. آتش جنگ برافروخته شد، جنگندگان از همه اطراف هجوم آورند، از زمین و آسمان، آتش مى‏بارید، حتى هواپیماهاى دولتى به کمک مدافعین شهر آمدند و مهاجمین را به گلوله بستند و مواضع آنها را بمباران کردند. صدها نفر به خاک و خون افتادند؛ همه شهر به آتش کشیده شد. همه ساختمان‏ها تقریباً خراب شد و از این شهر بزرگ جز نمایى دردآلود و حزن‏ انگیز باقى نماند.

بغض حلقومم را فرا گرفته است، مى‏خواهم بگریم. مى‏خواهم فریاد بکشم، مى‏خواهم به دریا بگریزم و مى‏خواهم به آسمان پناه ببرم. اشک بر رخساره زردم فرو مى‏چکد. آن را پاک مى‏کنم تا دیگران نبینند، به گوشه ‏اى مى‏گریزم تا کسى متوجه نشود...
چند ساعتى سوختم و در شور و هیجانى خدایى غوطه خوردم. قلبم باز شده بود، روحم به پرواز درآمده بود، احساس مى‏کردم که به خدا نزدیک شده‏ام، احساس مى‏کردم که از دنیا و مافیها قدم فراتر گذاشته‏ ام، همه را و همه‏ چیز را ترک کرده ‏ام فقط با روح سر و کار دارم، فقط با غم همنشینم، فقط با درد مى‏سازم و فقط خداى بزرگ را پرستش مى‏کنم...
راستى عبادت چیست؟ جز آن‏که روح را تعالى دهد؟ و آن احساس ناگفتنى را در دل آدمى ایجاد کند؟ احساسى که در آن تمام ذرات وجودش به ارتعاش درمى‏آید، جسم مى‏سوزد، قلب مى‏جوشد، اشک فرو مى‏ریزد، روح به پرواز درمى‏آید و جز خدا نمى‏بیند و نمى‏خواهد... این احساس عرفانى، که از اعماق وجود آدمى مى‏جوشد و به‏سوى ابدیت خدا به پرواز درمى‏آید عبادت خوانده مى‏شود...
اى خداى بزرگ، من چند ساعتى تو را عبادت مى‏کردم و عبادت عجیبى بود! عبادتى که از تلاقى غم با غمى دیگر به ‏وجود آمده بود. آن‏جا که دنیاى تنهایى، با موجودى تنها برخورد مى‏کرد، آن‏جا که من، خداوند عشق لقب داشتم با فرشته‏اى برخورد کردم که سراپاى وجودش عشق بود...
خدایا چه دنیایى خلق کرده‏اى؟ چه آسمان‏هاى بلند، چه گل‏هاى رنگارنگ، چه دریاها، چه کوه‏ ها، صحراها، جنگل‏ها، چه دل‏هاى شکسته‏اى، چه روح‏هاى پژمرده‏اى، چه دردهاى کشنده‏اى، چه عشق‏ها، چه فداکارى‏ها، چه اشک‏ها و چه حرمان‏ها...
عجیب آن‏که، بزرگى و عظمت انسان را، در درد و غم و حرمان قرار دادى، جهان را بدون درد و ناله و حرمان نمى‏خواهى. ما هم عشاق وجود توییم که دل‏سوخته و دست و پا شکسته به سویت مى‏آییم. تو، ما را در آتش غم سوزاندى و خمیره خاکى ما را با کیمیاى عشق، به روحى فوق زمین و آسمان‏ها مبدل کردى که جز تو نمی خواهد و جز تو نمی پرستد


 

امروز حوالی ظهر دو هواپیمای میراژ اسرائیلی از ارتفاع کم در حالی که دیوار صوتی را می شکست از روی مدرسه گذشت. مدرسه ما در بهترین نقطه قرار گرفته و دارای بلندترین ساختمان ها است و به همین جهت نیز مورد نظر خلبانان اسرائیلی بود. تمام شیشه های ساختمان به لرزه درآمد. گویا انفجاری رخ داده باشد، همه شاگردان به خارج ریختند. من خارج از مدرسه بودم و هواپیماها را برای چند لحظه دیدم که از روی مدرسه گذشته از روی کمپ فلسطینیان نیز عبور کردند و با صدای گوش خراش خود گویا می خواستند آنها را نیز بترسانند.. البته این اولین باری نیست که هواپیماهای اسرائیلی در بالای سرما حاضر می شوند. چه بسیار که دود سفید هواپیماهای اسرائیلی آسمان صور را منقوش می کند و یا صدای شکننده هواپیماها از ورای ابرها باعث اضطراب می گرد...




مهدوی

غنچه ای بوده ام از جنس بهار/پرحرارت شدم از پرتو خورشید بلند/سرد گشتم از سایه بی شیله ابر/ سرخوشم با گل یاسی که به هر صبح سحر/ با شمیمی که زجان می روید/می نوازد دل را/ و سپاس از کرم و لطف خدا/و به امید قدمهای خوش یار به چشم/ بی دل فردایم.. (مهدوی)

 



در این وب
در کل اینترنت

موضوعات

عاشقانه می گویم (54)

کمان ابرو (31)

مهدوی (28)

امام خامنه ای (15)

امام زمان (14)

خدا (14)

بشارت حق (13)

عشق (8)

عاشقانه (7)

مهدی مهدوی (5)

kamanabroo (5)

مقام معظم رهبری (5)

رهبری (5)

گناه (4)

ظهور (4)

حضرت زهرا (4)

آقا (3)

اربعین (3)

امام زمان عج (3)

دلم گرفته (3)

قرآن (3)

کمان ابرو (3)

سبک زندگی (3)

سیداحمد خمینی (2)

شهادت (2)

شیطان (2)

دولت (2)

دل (2)

امام رضا (2)

دعا (2)

دنیا (2)

مادر (2)

غفلت (2)

شعر (2)

علم (2)

امام سجاد علیه السلام (2)

امام صادق (2)

انتظار (2)

امام حسین (2)

آیت الله سیستانی (2)

اشک (2)

حضرت زهرا سلام الله علیها (2)

چرا (2)

حرکت (2)

حضرت فاطمه (2)

جمعه (2)

بیا (2)

لبیک یا خامنه ای (2)

نگاه (2)

نور (2)

نماز (2)

همت (2)

وحدت اسلامی (2)

وحدت بین شیعه و سنی (1)

وحی (1)

وعده الهی (1)

وفا به عهد (1)

ولایت (1)

ولایتمداری (1)

ولی امر مسلمین (1)

وکیل (1)

یا ایها العزیز (1)

یااباعبدالله (1)

یابن الحسن (1)

یار (1)

یافاطمه الزهرا (1)

یه بچه (1)

کار (1)

کلیپ صوتی (1)

همسر امام خامنه ای (1)

همسر پیامبر (1)

هیئت (1)

والفجر8 (1)

نماز و اهل بیت (1)

کمان ابرو، پازل،جورچین،مهدوی،خدایا،زندگی،خواسته،عاشقانه می گویم، (1)

کوه (1)

نوشت (1)

نی به نی (1)

نیمه شعبان (1)

هدیه (1)

هسته ای (1)

هفته دفاع مقدس (1)

هلا (1)

نگرانی (1)

مهدی (1)

لیوان (1)

عقد ازدواج (1)

مهدی موعود (1)

مهدی هاشمی (1)

مهر (1)

مهربونی (1)

موضوع انشا (1)

موعظه (1)

می بیند (1)

می کشی (1)

میزبانی (1)

میلاد (1)

میلاد حضرت علی اکبر ع مبارک (1)

میلاد حضرت معصومه (1)

ناامیدی (1)

نامه محبت انگیز امام به همسرش (1)

نان (1)

نبش قبر حجر بن عدی (1)

ندای هل من ناصر (1)

نصایح امام جواد علیه السلام (1)

نظام (1)

نفاق (1)

نگار آشنا (1)

بیداری اسلامی (1)

پایان ماه صفر (1)

پویا بیاتی (1)

پیام (1)

پیام تسلیت (1)

پیام فاطمیه (1)

پیام مقام معظم رهبری (1)

پیامبر اکرم و آخرالزمان (1)

تایید (1)

تبریک (1)

تبریک،عیدفطر،سادگی،یکرنگی،خدایی،تعارف،استراحت،عشق،کمان ابرو،مهدو (1)

تحف العقول (1)

تخریب کعبه و پیدایش مار (1)

تسلط (1)

تعجب (1)

تلفن (1)

تمرین وجوه شرعیه (1)

تندرو (1)

تنها (1)

تنهایی (1)

تهذیب (1)

توبه (1)

توکیستی (1)

تکلیف (1)

جاده (1)

جمعه،امام زمان،منتظر،انتظار،نشونه،نشانه،کمان ابرو،مهدوی،عاشقانه (1)

جمعیت (1)

جمکران (1)

جهاد زن (1)

جهنم (1)

جوانان (1)

جوون (1)

بشارت منجی (1)

بصیرت (1)

بقیع (1)

بمب گذاری (1)

بنرمحرم (1)

بنی صدر (1)

بهشت (1)

بهمن (1)

بی نهایت (1)

حضرت فاطمه سلام الله علیها (1)

حضرت محسن (1)

حضرت معصومه (1)

حضرت مهدی عج (1)

حضور مردم (1)

حماسه (1)

حماسه اقتصادی (1)

حماسه سیاسی (1)

حکم جهاد (1)

خاطرات لاریجانی (1)

خدا بود و دیگر هیچ (1)

خدا هست (1)

خسته (1)

خشوع (1)

خلیفه خدا (1)

خودکشی (1)

دارا که باشی (1)

دانشجو (1)

دانلود (1)

درس (1)

درس خارج (1)

دریا (1)

دریام کن (1)

دستاورهای مذاکرات (1)

حسن روحانی (1)

حسین (1)

حضرت آقا (1)

حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (1)

حضرت امام (1)

حضرت جواد الائمه (1)

حضرت خدیجه (1)

چرا عزاداری (1)

چرا گریه بر حسین (1)

چگونه (1)

حدیث (1)

حرف (1)

حرم (1)

حضرت علی (1)

حضرت علی اصغر(ع) (1)

اشک اسمون قشنگه (1)

اصل و فرع (1)

اعتدال (1)

اعتماد به خدا (1)

اقتصاد غربی (1)

اگر جام مرا بشکست لیلی/چرا با دیگرانش بود میلی!--اگر با دیگرانش (1)

العالم بزمانه (1)

الهام چرخنده (1)

امام باقر(ع) (1)

امام جمعه (1)

امام جواد علیه السلام (1)

امام حسن مجتبی(ع) (1)

امام حسن(ع) (1)

آیت الله مهدوی کنی (1)

آیت الله نوری همدانی (1)

ائمه (1)

اخلاص (1)

9 دی (1)

امام خامنه ای حفظه الله (1)

امام خمینی (1)

اروند کنار (1)

از من بگو (1)

ازدواج (1)

ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهما السلام (1)

استجابت (1)

استفاده (1)

استقبال از شهدا،حسرت، عاشقانه می گویم، کمان ابرو (1)

اسلامی (1)

آقا بیا (1)

آگاهی (1)

آه (1)

آبان (1)

آخرالزمان (1)

آخرخط (1)

آرام (1)

آرامش (1)

آشفته (1)

انتقاد سیداحمد از دولت هاشمی (1)

انسان (1)

انکار واقعیت (1)

اهمیت نماز (1)

اوضاع کنونی (1)

ایمان (1)

ایمان مردم (1)

با لینک مستقیم (1)

باران (1)

باقی (1)

باید (1)

برادری دینی (1)

برای اینکه خدا (1)

برای خدا (1)

برجام (1)

برکت (1)

بسیجی (1)

بشارت (1)

بشارت بهشت (1)

امام صادق علیه السلام (1)

امام صادق(ع) (1)

امام علی (1)

امام علی النقی، امام هادی، نقی، کمان ابرو، عاشقانه می گویم، شهاد (1)

امام هادی علیه السلام (1)

امامنا الخامنه ای (1)

امان (1)

انار (1)

انتخاب (1)

انتخابات (1)

انتخابات 92 (1)

انتخابات آزاد (1)

علما (1)

علی (1)

علی مطهری (1)

عملیات روانی (1)

عنصر (1)

عید نوروز (1)

عیدی (1)

غرور (1)

شعر. اشعار (1)

شعرامام زمان (1)

شفاعت (1)

شلمچه (1)

شناخت زمان (1)

دلم گرفته ای دوست (1)

دلواپسی (1)

عاشقا (1)

ف ی ل ت ر ش ک ن (1)

فاطمیه (1)

فانی (1)

فتنه (1)

فرزند آوری (1)

فرصت (1)

فقاهت (1)

فیلم (1)

فکر (1)

قبولی اعمال (1)

قرائت خطبه عقد (1)

قم (1)

قیامت (1)

کار (1)

عاشقانه می گویم،شهید،عید،میلاد امام زمان، نیمه شعبان،دختر شهید،ع (1)

عاشقی (1)

عالم به شرایط زمان (1)

عبور (1)

مادرمن (1)

ماهی و دریا (1)

ماوراء (1)

مایه آرامش (1)

مجلس (1)

محسن بن زهرا (1)

محمود احمدی نژاد (1)

مذاکرات هسته ای (1)

مذاکره (1)

مراجع تقلید (1)

 

مطالب اخیر

هنوز هم اشک می ریزم

یک کانال تلگرامی مخصوص خانما

استدلال حضرت فاطمه (س) با قرآن بر ارث فدک

این روزها مادرم را میخواهم..

محرم می رود..

هوای روضه ی تو..

ملت از دولت مطالبه کند

وقتی که لبریز شوی..

برای من بعد از شهریور هیچ مهری نیست..

 

آرشیو مطالب

بهار 92 (23)

زمستان 91 (11)

پاییز 91 (8)

تابستان 91 (8)

بهار 91 (8)

زمستان 90 (3)

پاییز 90 (7)

تابستان 90 (5)

بهار 90 (5)

زمستان 89 (4)

پاییز 89 (8)

تابستان 89 (2)

بهار 89 (1)

زمستان 88 (3)

پاییز 88 (1)

تابستان 88 (2)

بهار 88 (9)

زمستان 87 (14)

پاییز 87 (13)

تابستان 87 (7)

بهار 87 (6)

زمستان 86 (22)

پاییز 86 (7)

تابستان 86 (3)

تابستان 92 (21)

پاییز 92 (11)

زمستان 92 (8)

بهار 93 (10)

تابستان 93 (5)

پاییز 93 (11)

زمستان 93 (9)

بهار 94 (1)

 
 

پیوند ها

 

صفحات وبلاگ

اجتماعی سیاسی و..

سبک زندگی شهدا

بارش احساسهای دلم

 

خبرنامه

 

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 802124
بازدید امروز :79
بازدید دیروز : 243
تعداد کل پست ها : 276

 

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

پیوندهای روزانه

پایگاه پژوهشی تبلیغی موعظه

پایگاه اطلاع رسانی رهبری

سیداسلام نظرپور

احمد خسروی

مهدی فاضلی

 

امکانات جانبی

پیام‌رسان

نقشه سایت

اوقات شرعی

RSS 2.0

 

 
 

لوگوی دوستان

PARSTIN ... MUSIC

محفل آشنایان((IMAN))

پزشکی تخصصی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani

خاطرات و تاریخ پزشکی Dr.Rahmat Sokhani

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin