عنوان مقاله : روابط دختر وپسر در اسلام
مقدمه
قبل از اینکه به تبیین روابط دخترو پسر از نظر اسلام بپردازیم چند نکته را یاد آوری می کنیم. اول: اینکه مبنا و ماخذ معارف ، اخلاقیات ، معیارهای رفتاری و... و در یک کلام بایدها و نبایدهای فردی و اجتماعی ما برگرفته از دین اسلام است و ما در هر مرحله از مراحل زندگی بشری چه فردی و چه اجتماعی دین اسلام را حاکم می دانیم وآنرا ملاکی جدائی ناپذیر برای زندگانی بشری قلمداد می کنیم. و لذا آنچه در ذیل می آید طبق همین ملاک می باشد. دوم: اگر چه عنوان مقاله روابط دختر و پسر است، اما همه زنان و مردان در این احکام مشترک هستند و اختصاص عنوان به دختر و پسر تنها به خاطر اهمیت و موقعیت حساس دختران و پسران جوان و نوجوان می باشد. سوم: در این مقال تنها به بیان باید ها و نباید ها در رابطه دختر و پسر پرداخته می شود و سخن از معضلات ،راه حل ها و سیاست های صحیح و نا صحیح ، آسیب شناسی و ...در این رابطه را به مجال و مقالهای بعدی موکول می کنیم.
طرح بحث
زندگی انسان بر پایه ورابط اجتماعی و پیوندها شکل می گیرد. آنچه از نظر اسلام در این اجتماع مهم است حرکت به سوی اخلاق متعالی و پیشرفتهای معنوی وکمال فردی و اجتماعی انسان است. و این اجتماع ناگزیر از تعامل افکار و اندیشه ها، فرهنگها، تعلیم وتعلم و ارتباطات می باشد که دین اسلام هم بر این موارد تاکید دارد.
در یک جامعه اسلامی روابط و تعامل انسانها با یکدیگر بر گرفته از شناخت ارزشها و آموزه های دینی است که چگونگی و باید ها ونبایدهای آن را بیان می کند. انسان، به ویژه جوان ونوجوان، به ارتباط اجتماعى نیازمند است؛ زیرا آدمى موجود اجتماعى است و ارتباط با دیگران پاسخ آن نیاز درونى به شمار مىآید.داشتن روابط ضرورت دارد؛ ولى چگونگى آن از اهمیت بیشترى برخوردار است. در این میان ارتباط با جنس مخالف موضوعى مهم و حساس است.
علىرغم اینکه افراد ناآشنا به مبانى دینى، اسلام را بدان متهم مىکنند که مخالف حضور دختران در اجتماع است، احادیث صریحى داریم که طالب علم و دانش و فراگیرنده آن، چه دختر و چه پسر، محبوب خدایند و براى کسب دانش و کارهاى مفید اجتماعى، دختران و پسران مىتوانند با حفظ پوشش و عفاف، بهراحتى در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظیفه بپردازند. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْم» (الکافی/1/30 )
«فَوَجَبَ عَلَى الْعَاقِلِ طَلَبُ الْعِلْم ».(الکافی/ ج1 - کتاب العقل و الجهل)
اسلام به اهمیت و ارزش فوقالعاده پاکى و سلامت شخصیت دختر و پسر و لزوم رعایت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها ، نگاهها، شنیدنها و مکالمات تأکید دارد و به هیچ عنوان راضى نمىشود که حریم قُدسى دختر، خدشه بردارد یا پسر از دایره عفت و پاکى خارج شود.
تفاوت «روابط دختر و پسر» درجامعه اسلامی و فرهنگ غربی
فرهنگ غربى، به نام آزادى و در راه رسیدن به آن، فضاى جامعه را خواسته یا ناخواسته ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنین فضایى، هیجانات کاذب، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوى و چشیدن لذّت رفتارهاى اخلاقى و خویشتندارى هاى عفیفانه را از انسان گرفته است.
در جوامع غربی به اصطلاح «آزاد»،بر اثر بىبندوبارىها و تلاشهاى تمام ناشدنی شهروندان براى کسب منافع و رفاه بیشتر و نادیده گرفتن حریمهاى انسانى، هر روز، جنایات تازهاى در شرف تکوین است، که عشقهاى دروغین خیابانى و دوستىها و ارتباطهاى کوچه وبازارى، تنها نقطههاى آغاز شمرده مىشوند.
در جوامع غربى و همچنین جوامعی که مقلّد غرب هستند، نسل جوان، هدف تبلیغات رسانهاى قرار گرفته اند تا مصرف بیشتر محصولات تجاری را به دنبال داشته باشند. (لباسهاى مُدِ روز، لوازم آرایشی، فیلمها و آوازهاى سبُک یا غیر اخلاقى، موادّ انرژى زا و توهّم زا و...) بدون آنکه فرصت انتخاب داشته باشند و یا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونهاى که درونش قرارگرفتهاند، خارج شوند. در چنین جامعهاى که به هیچ اصل اخلاقى یا آرمان غیر مادّى پایبند نیست، همگان قربانىاند. و به اصطلاح تر و خشک با هم می سوزند.
با چنین شرایطی که بر جوانان در جوامع غربى و کشورهاى تحت نفوذ آنان حاکم است، باید دید الگوهاى دخترها و پسرها، چه کسانى هستند؟ آیا افراد عالم و دانشمند و متفکّر و هنرمند واقعى الگو هستند یا هنرپیشههاى جلف و فاقد ابتکار و بىاندیشهاى که تنها ظاهرى جذّاب دارند؟ آیا این روند، دلیل انحطاط و سقوط اخلاقى و موجبِ سرگردانى و بی هدفی نسل جوان دختر و پسر یک جامعه نیست؟ آیا متفکّران و مربّیان بزرگ غرب در دههها و سَدههاى گذشته، با آن همه مبارزات پیگیر و تحمّل آنهمه رنج، چنین فضاى فرهنگسوز و مادّیتزدهاى را آرزو کرده بودند؟ و آیا شایسته است که ما به جاى تصحیح و ارتقاى فرهنگ خویش، خود را به چنین فضاى وهْمآلودى بسپریم؟
اما در جامعه اسلامی، جامعه دینى در روابط اجتماعى خود، توجهى ویژه به حصار عفاف و حریم شخصى دختر و پسر دارد. روش اسلام، این است که انسان، معتدل و متعادل زندگى کند و از هر افراط یا تفریطى به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را «امت متعادل» مىنامد. «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَی الناسِ» (سوره بقره، آیه 143) و افراد اجتماع را به روش صحیح زندگى فرامىخواند و در مقرّرات خود، همه جنبههاى نیاز دختر و پسر را در نظر مىگیرد. از جمله، دختران را تا حدودى که منجر به زیاندیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع، نهى نمىکند.
رسول خدا(ص) به برخى از زنان اجازه مىدادند که حتى در جنگها براى امداد و کمک به مجروحان و سربازان، شرکت کنند و در تاریخ اسلام، نمونههاى بسیارى براى مشارکت زنان و دختران در فعالیتهاى اجتماعى ذکر شده است.( از جمله نسیبه که جایگاه ویژه ای نزد رسول خدا ص داشت) روشن است که رعایت حریمها از سوى زنان و مردان، تضمین لازم براى دوام چنین مشارکتى است و حضور زنان و دختران در فضاهاى عمومى یک جامعه، مشروط به صلاحیت اخلاقى و متانت مردان و پسران آن جامعه است.
اسلام به خطراتِ ناشى از روابط به اصطلاح «آزاد» دختر و پسر کاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهاى دختران و پسران دارد، تا حدى که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است.
اسلام، در عین اینکه اجازه شرکت در محافل، مدارس، دانشگاهها، مساجد و... را به جوانان دختر و پسر مىدهد، دستور مىدهد که به صورت مختلط نباشد و محلّ نشست و برخاستها از یکدیگر جدا باشد. آنچه که اسلام به صورت یک توصیه اخلاقى در مورد جامعه مدنى ابراز مىدارد، این است که اجتماع مدنى، تا حدّ ممکن، غیر مختلط باشد. به عنوان مثال در تفسیر این آیه آمده است:
«لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ...» یعنی «اگر منافقان و بیمار دلان و کسانی که شایعات بی اساس و اخبار دروغ در مدینه پخش می کنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان می شورانیم سپس جز مدت کوتاهی نمی توانند در کنار تو در این شهر بمانند» (سوره احزاب /60).
که در تفسیر بیماردلان (فی قلوبهم مرض ) آمده: یعنی کسانی که فاجر هستند و ایمانی ضعیف دارند آنها کسانی هستند که از مراوده و اختلاط با زنان و اذیت آنان باکی ندارند.. .
انواع روابط بین دختر ها و پسر ها
روابط بین زن و مرد را به چهار صورت می توان در نظر گرفت: رابطه زن و شوهری ، رابطه علمی،رابطه حرفه ای و شغلی،رابطه دوستانه.
رابطه زن و شوهری:
اسلام رابطه زن و شوهر را که براساس موازین شرعی و عقد رسمی تحقق پیدا می کند مورد تأکید و تایید قرار داده است. ده ها آیه و صدها روایت از معصوم در مورد اهمیت ازدواج و روابط زناشویی شاهد بر مدعاست . مهمترین کانون و نهاد اجتماعی خانواده است که با ازدواج و رابطه زن و مرد شکل می گیرد بنابراین از نظر اسلام این نوع رابطه اجتماعی مشروع و مورد تأکید و تایید است و زن و مرد هر دو در شکل گیری آن سهیم اند. در این خانواده است که زنان و مردان آنچه که بالاصاله برای آن خلق شده اند را می توانند بروز دهند و آن چیزی نیست جز تربیت اسلامی و تخلق به اخلاق الهی. همچنانکه خداوند پیامبرش را برای همین مهم مبعوث کرده است: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق».«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیرٌ»(الکافی/5/ 347 ). «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ زَوَّجَ عَزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَة »( تهذیبالأحکام ج/ 7 /405).
رابطه علمی بین زن و مرد:
این نوع رابطه با حفظ موازین شرعی و رعایت حدود الهی از ناحیه زن و مرد مجاز است و بهترین مصداق بارز آن رابطه بین استاد و شاگرد است اعم از این که استاد زن باشد و شاگرد مرد، یا بالعکس. آنچه مهم است رعایت موازین شرعی است، اگر احکام الهی مراعات شود این نوع رابطه نه تنها مجاز است بلکه مورد تأیید اسلام است و اگر حدود الهی مراعات نشود و حریم های بین محرم و نامحرم شکسته شود اسلام از این رابطه ناخشنود است و آن را شدیدا نهی می کند .
رابطه شغلی و حرفه ای:
روابط شغلی سه گونه هستند :
1. شغل هایی که عرفا و غالبا به عهده زنان است و با وجود زنان، لزومی ندارد مردان مشغول آن حرفه شوند. مثل شغل مامایی و کارهایی که جنبه زنانه محض دارد. در این گونه موارد اسلام تأکید دارد که شغل های حساس و مهمی که مربوط به بانوان می شود خودشان به عهده گیرند. طبعا نوع رابطه شغلی در اینجا بین زنان است و مردان حق ورود به این مشاغل را ندارند مگر در شرایط ضروری.( البته چون در گذشته به زنان مجالی برای یادگیری مشاغل و حرفه های مخصوص زنان نمی داده اند، هستند مردانی که به خاطر نیاز آن حرفه ها را فرا گرفته اند).
2. شغل هایی که عرفا و غالبا به مردان اختصاص دارد مثل کارهای شاق و سختی که با فیزیک بدن زن و روحیات او سازگار نیست .لذا وارد شدن در کارهایی که از تحمل زن خارج است و به نحوی به او ضرر می زند جایز نیست. هر چند شاید باشند زنانی که قدرت بدنی بالایی داشته باشند اما غالبا و حتی می توان گفت همه زنان در این دسته نقش چندانی را نمی توانند ایفا کنند.
3. شغل هایی که مشترک بین زنان و مردان است که اکثر موارد و بیشتر کارها تقریبا بین زن و مرد مشترک است. در این گروه، اگر زن و مرد ضوابط شرعی را رعایت کنند و حرمتها و حیا و عفت و دین داری را سرمشق قرار دهند و مرتکب عمل حرامی نشوند می توانند مشارکت فعال داشته باشند مانند بسیاری از کارها از جمله نمایندگی مجلس، معلمی و تحقیق و پژوهش و .. .
در هر سه گروه اگر نیازی به همکاری و استعانت و ارتباط زنان و مردان بود تنها با رعایت موازین شرعی،عرفی، عقلی ، حفظ حیا و عفت و پرهیز از گناه است که می توان این ارتباط را جایز دانست و در غیر این صورت (عدم رعایت موازین شرعی و عرفی و عقلی و ...)هر گونه ارتباطی حرام است.
رابطه دوستی بین دختر و پسر:
شاید بعضی تعجب کنند اما با صراحت تمام می تون گفت که این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستی بین دختر و پسر و اینگونه روابط نهی کرده است همچنانکه در تفسیر آیه 60 سوره احزاب گذشت. زیرا عفت عمومی جامعه با اینگونه روابط آسیب جدی می بیند پایه های ازدواج و خانواده سست می شود و صدها مفسده اخلاقی برای دختر و پسر و جامعه دارد. و اساسا در اسلام چیزی به نام دوستی بین دختر و پسر یا زن و مرد وجود ندارد و هر چه هز این باب است حرام است. مگر اینکه برای دوستی معانی متعددی قائل باشیم که یکی از آن معانی را بتوان با موازین شرعی همسان و همراه دانست هر چند در حال حاضر آنچه به نام دوستی در عرف جوامع بشری مشاهده می شود همان معنای آزادی در رابطه و بی بند و باری است که در دین مبین اسلام و شرع مقدس هیچ توجیهی برای آن نیامده است و این نوع رابطه با اساس حکمت اخلاق و کمال انسان در تضاد است .
بدون تردید اگر ائمه(ع) از حضور زنان در جامعه نهی کرده اند اینطور نیست که این نهی بدون هیچ قید و شرطی باشد بلکه سیره عملی آنها به این امر مطلق تخصیص می زند و نشان می دهد که منظور ائمه این نیست که زنان مطلقا نباید در امور اجتماعی مشارکت داشته باشند بلکه منظور آنها این است که زنان اولا، بدون دلیل موجه نباید در میان مردان و مقابل چشم آنها قرار گیرند. ثانیا، در صورت لزوم باید حضورشان در حد نیاز و ضرورت باشد و ثالثا حضوری همراه با رعایت موازین و امورات شرعی و عقلی و عرفی .
ادامه مقاله در پست بعدی