تا حالا این شعر رو اینجوری خوندید؟
اگر جام مرا بشکست لیلی
چرا با دیگرانش بود میلی!
داشتم با خودم فکر می کردم دیدم اون شعر معروف رو اگر اینطور که بالا نوشتم بخونم معناش بیشتره!
و هم اینکه بهتر می تونه به همه ما کمک کنه که بفهمیم داریم چیکار می کنیم! و به واقعیتی هم که اطراف ما هست نزدیک تره.
اگر بخواهیم با نگاه مجنون به همه چیز بنگریم اون شعر اصلی معنا دار می شه: که : اگر با دیگرانش بود میلی ... چرا ظرف مرا بشکست لیلی
در این شعر اصلی، مجنون حتی جفا(یا اشتباه یا سهو یا هر چی..) محبوبش رو به نیکی برداشت می کنه و در عشق خودش بیشتر غرق میشه و میگه این شکستن ظرف نشان از این دارد که لیلی هم خیال مجنون رو در سرش می پروراند.
اما واقعیت غالبا (اگر نگیم همیشه) چیز دیگری است!
ما باید احساسمون رو در جای خودش مجنون وار نشون بدیم و نگاهمون نگاه مجنونیسم باشه. اگه در جای خودش نبود هر قدر هم که مجنون باشیم ارزشی نداره!
اون چیزی که الان تو جامعه داره بین دختر و پسرها رد و بدل میشه ، یک حرکت مجنونیسمی هست که همیشه در جای خودش نیست.(کم میشه که باشه)
خوب حالا اگر اونطوری که گفتم به قضیه نگاه کنیم :
اگر ظرف مرا بشکست لیلی.... چرا با دیگرانش بود میلی!
نتیجه فرق می کنه ، چی میشه؟ اینکه:
در اینجا هم ظرف مجنون شکسته میشه اما یک واقعیتی هست که نباید ازش غفلت کرد، اینبار شکستن ظرف بخاطر میل نداشتن به دیگران نیست بلکه برعکس! چون با دیگرانش بود میلی ، زد و ظرف مجنون را شکست لیلی که نشون بده که از این خبرا نیست. یعنی آی کسی که داری می بینی ظرفت شکسته شد؛ حق داری تعجب کنی که اگر محبوبت به تو میلی نداره پس چرا ظرف تو راشکست! حق داری . اما دوران عوض شده و نباید تعجب کنی چون دیگر لیلی ها ، وقتی ظرف مجنون را می شکنند معنایش این است که مرا با تو کاری نیست و مهر کس دیگری را در سر دارم.
چون لیلی های الان به نرخ مجنون ها لیلی نمی شوند بلکه به نرخ دلشان مجنون خود را انتخاب می کنند..
اما نیاز انسان به عاشق پیشگی (چه معشوق باشی چه عاشق) موجب میشه خودمون رو در فضای این تصور قرار بدیم و دچار نگاه مجنونیسم بشیم و کلی از واقعیت و جامعه و آینده و اهداف خودمون عقب بمونیم.
بله اگر همین نگاه مجنونیسم رو وقتی از خودمون بروز بدیم که عاقلانه عاشق شده باشیم و عاقلانه معشوق رو انتخاب کرده باشیم، اونوقت ره عقل رو به عشق پیموده ایم (یعنی راهی که عقل به ما نشان داده رو عاشقانه طی می کنیم) و این فرق دارد با وقتی که راهی عاقلانه نداشته باشیم و در آن عشق خود را خرج کنیم..
در مورد ذات باریتعالی و محبوب واقعی ما ، خداوند (جل جلاله) هم همین بحث جریان دارد. یعنی اول خدا از ما عقل خواسته بعد عشق . یعنی ما اول خداوند رو با عقل به اندازه وجودمون درک می کنیم و می شناسیم ، اونقوقت راه رسیدن به خداوند رو با عشق طی می کنیم. و عاشقانه تمام فراز و نشیب ها رو به جان می خریم. اینجوری خداوند به عشق ارزش میده و عاشق پیشگی رو به ما یاد میده.
حالا اینجا اگر گفتیم : اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی... حرف گزافی نزدیم چون محبوب رو عاقلانه انتخاب کردیم و عاشقانه به پایش می ایستیم...
اما در مورد غیر خدا (از محبوب های زمینی) تا وقتی پای انتخاب عاقلانه وسط نباشه، در برابر واقعیتی که خودش رو به ما نشان میده باید همواره به تعجب فرو بریم که :
اگر جام مرا بشکست لیلی
چرا با دیگرانش بود میلی!