گاهی ما آدما با خودمون فکر می کنیم که باید چیکار کنیم؟!
نه منظورم این نیست ، صبر کن الان منظورم رو می گم : تا حالا شده از دست خودت راضی نباشی؟ خیلی هم تلاش کردی ها ، حتی نسبت به قبل بهتر هم بودی اما باز از خودت راضی نیستی! من هم چند وقتیه اینجوری شدم. از دست خودم راضی نیستم .
شاید یکی از علتهای اینکه گاهی اینطور میشیم این باشه که توانایی که داریم رو حساب می کنیم بعد کارهایی رو که کردیم رو هم می بینیم بعد اینا رو می ذاریم کنار همدیگه ، اونوقته که از خودمون ناراضی می شیم.
چرا ؟ چون به اندازه توانمون کار نکردیم. البته این مژده رو بهت بدم که اگه اینجوری هستی بدون که وجدان سالمی داری و بیدار. هنوز خیلی ها هستن که نه تنها از خودشون راضی هستن تازه یه منتی هم به سر خودشون دارن که ما هم آره....
می دونی چیه ؛ همیشه با خودم گفتم باید در هر جایی که هستم برای کاری که دارم تمام تلاشم رو بکنم و چیزی کم نذارم. شکر خدا موفق بودم. اما بعضی وفتا هست که خودم هستم و خودم ، به خاطر مدیر بالاسر و نمی دونم مدرک و این حرفا هم نه ، خودم و خودم ، اینجا بود که کم آوردم ! آره پیش خودم کم آوردم چون دیدم اونی که از خودم نشون دادم خیلی کمتر از چیزیه که می تونم نشون بدم . چی به دیگران نه ، به خودم . من خودم رو برای خودم خوب نشون ندادم.
اگه شما هم اینطور هستین باید این رو بگم که : ما هنوز خودمون رو نشناختیم ، یعنی خوب نشناختیم ولی اینقدر رو می دونیم که خیلی می تونیم آره خیلی ....
|