سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بشارت حق

عاشقانه می گویم؛ این عشق الهی است..

 

 

نامه محبت امام به همسر!

تصدقت شوم، الهی قربانت بروم،

در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم،متذکر شما هستم

و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است    .

عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند  .

[حال]من با هر شدتی باشد می‌گذرد؛ ولی به حمدالله تاکنون هرچه پیش آمد،

خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم(1).

حقیقتا جای شما خالی است، فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد.

صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.

در هر حال، امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم.

از قرار معلوم و معروف، یک کشتی فردا حرکت می کند،

ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتا تکلیف معلوم نیست،

امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم، که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل.

از این حیث قدری نگران هستم، ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت. بلکه مزاجم بحمدالله مستقیم‌تر و بهتر است.

خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خیلی خالی است.

دلم برای پسرت [سیدمصطفی سه ساله] قدری تنگ شده است.

امید است که هر دو(2) به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند.

اگر به آقا [پدر همسر امام] و خانم‌ها [مادر و مادربزرگ همسر امام] کاغذی نوشتید، سلام مرا برسانید.

من از قبل همه نایب‌الزیاره هستم.

به خانم شمس آفاق [خواهر همسر امام] سلام برسانید و به توسط ایشان به آقای دکتر [علوی] سلام برسانید.

به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانید. صفحه مقابل را به آقای شیخ عبدالحسین بگویید برسانند.

ایام عمر و عزت مستدام.

تصدقت. قربانت؛

روح‌الله عکس جوف در حال دلتنگی از حرکت نکردن(3)

امام خمینی و همسر

 

داستان خواستگاری امام خمینی ره از همسرش در 

2ـ اشاره به آقا مصطفی و فرزند دیگرشان که در آن زمان، هنوز به دنیا نیامده بود و چند روز پس از نگارش این نامه در زمانی که امام در سفر حج بودند، متولد شد و او را «علی» نام گذاردند. وی در کودکی بر اثر بیماری درگذشت.

3ـ اشاره به نبودن کشتی برای عزیمت به جده.

 

روایت اول:

حاج سید محمدصادق لواسانی، دوست صمیمی امام خمینی (ره) در دوران طلبگی بود. یک روز در گعده دوستانه از روح الله (امام خمینی) می پرسد: چرا ازدواج نمیکنی؟ جوان آن روز که بعدها به رهبری بزرگ تبدیل شد، پاسخ میدهد: «من تاکنون کسی را نپسندیده ام، از خمین هم نمیخواهم زن بگیرم، به نظرم کسی نیامده» همانجا سیدمحمدصادق از قول همسرش، دختر آقای ثقفی را پیشنهاد می کند.

روح الله جوان، با حجب و حیای مخصوص جوانان آن دوران، از محمدصادق میخواهد پا پیش بگذارد و دختر آقای ثقفی را برای او خواستگاری کند. «قدس ایران» دختر تحصیلکرده ای بود. او به سه زبان صحبت میکرد. حکایت میشود همان حکایت همیشگی، دختر مورد نظر«نه» میگوید و روح الله 10 ماه صبوری میکند و در این 10 ماه5 بار به خواستگاری همان دختر می رود.

پدر دختر، محمد ثقفی راضی به ازدواج بود ولی «قدس ایران» رضایت نمیداد، او می ترسید روح الله چون طلبه است خشک باشد، میترسید روح الله وضع مالی مناسبی نداشته باشد، میترسید مجبور شود برای سکونت از تهران به قم برود. اما همه اینها پس از 10 ماه و به واسطه یک خواب تمام می شود.

قدس ایران ثقفی در خواب میبیند در اتاقی سه سید نورانی نشسته اند، از پیرزنی در مورد آنها میپرسد و پاسخ میشنود که حضرت محمد(ص)، حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) هستند. پیرزن میگوید: تو از آنها بدت میآید؟! قدس ایران پاسخ میدهد: « اینها ائمه (ع) من هستند، خیلی هم دوستشان دارم.»

این خواب را برای خدمتکار منزل تعریف میکند و تعبیرش را میشنود که چون تو این سید را رد میکنی این خواب را دیده ای. همین خواب کافی بود تا او به سید روح الله خمینی (ره) پاسخ مثبت بدهد و به خانه بختی برود که عشق در آن موج می زد. 

 

روایت دوم : از زبان همسر امام

 امام پنج بار آقای لواسانی را برای خواستگاری همسرش می‌فرستند. داستان خواستگاری از زبان همسر امام: «خواستگاری صورت می‌گیرد، اما پاسخ منفی شنیده می‌شود. پس از چند ماه آقا دوباره از آقای لواسانی می‌خواهد خواستگاری را تکرار کند و باز پاسخ منفی می‌شنود. در این فاصله تحصیلات پدرم تمام شد و ما قم را ترک کردیم و به تهران بازگشتیم و من به خانه خانم مامانی برگشتم. اما آقای لواسانی در پی درخواست آقا، راه قم - تهران را با وسایل نقلیه آن روز در چندین ساعت به دشواری پیموده و به خانه پدرم می‌آمد. آخرین بار که پاسخ منفی شنید، از پدرم سبب مخالفتش را می‌پرسد. پدرم گفته بود پدربزرگ و مادر بزرگش مخالفند و من به احترام آنها حرفی نمی‌زنم. آنها می‌گویند او دختری است که در رفاه بزرگ شده و نمی‌تواند زندگی طلبگی را تحمل کند.... دو سه روزی گذشت که آقا جانم به دیدن ما آمد و گفت: آمده‌ام برای آخرین بار با قدسی اتمام حجت کنم. این خواستگار افزون بر اصالت خانوادگی دو ویژگی ارزشمند دارد. یکی اینکه بسیار متدین است؛ دوم آنکه بسیار باهوش و درس‌خوان است و قدسی باید قدر این دو خصلت را بداند. من آمده‌ام تا خودم پاسخ او را بشنوم.»

 

 

اقلیم خاطرات- (صفحات 335-338)

 

روایت سوم:

خدیجه خانم ثقفی معروف به «قدسی ایران» دختر میرزامحمد بود که «آیت‌الله سیدمحمد صادق لواسانی» او را به امام خمینی برای همسری پیشنهاد داد. 

دختر روحانی‌ای که خود او درباره پدر می‌گوید: «پدرم خوش‌تیپ، شیک و خوش‌لباس بود؛ مثلا در آن زمان پوستین اسلامبولی می‌پوشید و از خانه بیرون می‌رفت و همه طلبه‌ها تعجب می‌کردند.» از او درباره نام خانوادگی‌اش می‌پرسیم، می‌گوید: «ثقفی به نام عشیره‌ای از اجدادمان باز می‌گردد که در کربلا در رکاب سیدالشهدا(ع) جنگیده بودند.» اگرچه، پدر او عالم دینی بود، اما تا دبیرستان، به دخترانش اجازه داد تا در مدارس جدید تحصیل کنند. خدیجه خانم می‌گوید: «پدرم با دبیرستان رفتن من مخالف بود، چون روحیه‌اش متجددانه نبود. او می‌گفت: چون در دبیرستان معلم مرد است، فراش مرد است و بازرس مرد است، نرو.» به هر حال او تا کلاس ششم تحصیل کرد؛ با چاقچور و لباس آستین‌بلند. پس از آن «از طرف خانواده مادری برای ایشان خانم معلم کلیمی جهت تدریس زبان فرانسه استخدام کردند که بین 6 ماه تا یک سال به ایشان فرانسه درس می‌داد.» زمانی که پدر او به قم رفت، خدیجه خانم با محیط قم آ‌شنا شد و آن را نمی‌پسندید: «قم مثل امروز نبود، زمین خیابان تا لب دیوار صحن قبرستان بود و کوچه‌ها خیلی باریک بودند. به همین خاطر زود از قم می‌آمدم و آن دو ماهی هم که پدرم مرا به زور نگه داشت، خیلی ناراحت بودم.» چراکه او، از خانواده‌ای مرفه بود و با مادربزرگ مادری‌اش در تهران خو گرفته بود. مادرش هم دختر خزانه‌دار ناصرالدین‌شاه بود و به این دلیل «خازن‌الملوک» نامیده می‌شد. پدرش هم اگرچه روحانی بود، اما از سوی دیگر، با سیاست همراه نبود: «در خانواده همسر امام و بعد هم زمانی که این خانواده با امام وصلت کرد تا آخر روابط سیاسی برقرار نبود و به یک معنا اصولا سیاسی نبودند، یعنی هیچ وقت وارد مسائل سیاسی نمی‌شدند و تنها در این حد از سیاست می‌دانستند که مثلا شاه عوض شد. خود پدر هم گرچه روحانی بودند؛ اما «روحانی صرف» بود؛ یعنی نماز و درس و بحث و اصلا در مسائل سیاسی دخالت نمی‌کردند.» اما آنچه مایه آشنایی حاج آقا ثقفی و حاج آقا روح‌الله بود، دین و دیانت بود. حاج سیدمحمد صادق لواسانی، دوست مشترک ثقفی و خمینی مایه آشنایی را پربار می‌کرد و او بود که به حاج آقا روح‌الله گفت: «چرا ازدواج نمی‌کنی؟» که او پاسخ داد: «من تاکنون کسی را برای ازدواج نپسندیده‌ام و از خمین هم نمی‌خواهم زن بگیرم. به نظرم کسی نیامده است.» در این هنگام لواسانی به او پاسخ می‌دهد: «آقای ثقفی دو دختر دارد، خانم داداشم می‌گوید: خوبند.» اینگونه می‌شود که آقای لواسانی ماموریت خواستگاری از این خانواده را برعهده می‌گیرد،‌ اما پاسخ دختر مورد نظر «نه» است. او از قم بدش می‌آمد و زندگی با طلبه را نمی‌پسندید؛ چراکه «طلبه‌ها معمولا خشک بودند، وضعیت مالی خوبی نداشتند و گاهی برخی از آنها احترام به زن نمی‌گذاشتند. البته دلیل اصلی عدم تمایل به سکونت در قم بود.» به هر حال یکی از نوادگان امام، ماجرای خواستگاری از «خانم» را «شیرین» توصیف می‌کند: «10 ماه طول می‌کشد تا خانم جواب مثبت دهند. 5 بار خواستگاری انجام می‌شود که آقای سیدمحمدصادق لواسانی تشریف می‌آورند، نه آقای کاشانی. البته پدر خانم اصرار داشتند.» 

ناگهان با این سوال روبرو می‌شویم که چگونه خانم با این همه مخالفت جواب مثبت می‌دهند؟ او می‌گوید: «حین همین جلسات که آقای لواسانی می‌آیند و می‌روند، خانم خوابی می‌بینند: «ایشان وارد اتاقی می‌شوند که سه سید نورانی نشسته بودند. یک پیرزنی آمد و من [خانم] از او پرسیدم که اینها چه کسانی هستند؟ او گفت: آن وسطی پیامبر(ص) است و آنکه سمت راست نشسته امیرالمومنین(ع) است و سمت چپی امام حسن(ع) است، اما تو که از اینها بدت می‌آید! من پاسخ دادم که از اینها بدم نمی‌آید، اینها ائمه من هستند. چرا باید بدم بیاید؟ خیلی هم دوستشان دارم. پیرزن بار دیگر اصرار کرد که نه، تو از اینها بدت می‌آید!» از خواب بیدار می‌شوند و برای خدمتکار منزل نقل می‌کنند. او به ایشان گفت که چون این سید [امام] را رد می‌کنی، این خواب را دیده‌ای. در نهایت با توجه به این خواب و نظر مثبت پدرخانم، ایشان جواب مثبت می‌دهند. یک ماه ابتدایی پس از ازدواج تهران بودند و پس از آن به قم می‌روند.»

 




مهدوی

غنچه ای بوده ام از جنس بهار/پرحرارت شدم از پرتو خورشید بلند/سرد گشتم از سایه بی شیله ابر/ سرخوشم با گل یاسی که به هر صبح سحر/ با شمیمی که زجان می روید/می نوازد دل را/ و سپاس از کرم و لطف خدا/و به امید قدمهای خوش یار به چشم/ بی دل فردایم.. (مهدوی)

 



در این وب
در کل اینترنت

موضوعات

عاشقانه می گویم (54)

کمان ابرو (31)

مهدوی (28)

امام خامنه ای (15)

امام زمان (14)

خدا (14)

بشارت حق (13)

عشق (8)

عاشقانه (7)

مهدی مهدوی (5)

kamanabroo (5)

مقام معظم رهبری (5)

رهبری (5)

گناه (4)

ظهور (4)

حضرت زهرا (4)

آقا (3)

اربعین (3)

امام زمان عج (3)

دلم گرفته (3)

قرآن (3)

کمان ابرو (3)

سبک زندگی (3)

سیداحمد خمینی (2)

شهادت (2)

شیطان (2)

دولت (2)

دل (2)

امام رضا (2)

دعا (2)

دنیا (2)

مادر (2)

غفلت (2)

شعر (2)

علم (2)

امام سجاد علیه السلام (2)

امام صادق (2)

انتظار (2)

امام حسین (2)

آیت الله سیستانی (2)

اشک (2)

حضرت زهرا سلام الله علیها (2)

چرا (2)

حرکت (2)

حضرت فاطمه (2)

جمعه (2)

بیا (2)

لبیک یا خامنه ای (2)

نگاه (2)

نور (2)

نماز (2)

همت (2)

وحدت اسلامی (2)

وحدت بین شیعه و سنی (1)

وحی (1)

وعده الهی (1)

وفا به عهد (1)

ولایت (1)

ولایتمداری (1)

ولی امر مسلمین (1)

وکیل (1)

یا ایها العزیز (1)

یااباعبدالله (1)

یابن الحسن (1)

یار (1)

یافاطمه الزهرا (1)

یه بچه (1)

کار (1)

کلیپ صوتی (1)

همسر امام خامنه ای (1)

همسر پیامبر (1)

هیئت (1)

والفجر8 (1)

نماز و اهل بیت (1)

کمان ابرو، پازل،جورچین،مهدوی،خدایا،زندگی،خواسته،عاشقانه می گویم، (1)

کوه (1)

نوشت (1)

نی به نی (1)

نیمه شعبان (1)

هدیه (1)

هسته ای (1)

هفته دفاع مقدس (1)

هلا (1)

نگرانی (1)

مهدی (1)

لیوان (1)

عقد ازدواج (1)

مهدی موعود (1)

مهدی هاشمی (1)

مهر (1)

مهربونی (1)

موضوع انشا (1)

موعظه (1)

می بیند (1)

می کشی (1)

میزبانی (1)

میلاد (1)

میلاد حضرت علی اکبر ع مبارک (1)

میلاد حضرت معصومه (1)

ناامیدی (1)

نامه محبت انگیز امام به همسرش (1)

نان (1)

نبش قبر حجر بن عدی (1)

ندای هل من ناصر (1)

نصایح امام جواد علیه السلام (1)

نظام (1)

نفاق (1)

نگار آشنا (1)

بیداری اسلامی (1)

پایان ماه صفر (1)

پویا بیاتی (1)

پیام (1)

پیام تسلیت (1)

پیام فاطمیه (1)

پیام مقام معظم رهبری (1)

پیامبر اکرم و آخرالزمان (1)

تایید (1)

تبریک (1)

تبریک،عیدفطر،سادگی،یکرنگی،خدایی،تعارف،استراحت،عشق،کمان ابرو،مهدو (1)

تحف العقول (1)

تخریب کعبه و پیدایش مار (1)

تسلط (1)

تعجب (1)

تلفن (1)

تمرین وجوه شرعیه (1)

تندرو (1)

تنها (1)

تنهایی (1)

تهذیب (1)

توبه (1)

توکیستی (1)

تکلیف (1)

جاده (1)

جمعه،امام زمان،منتظر،انتظار،نشونه،نشانه،کمان ابرو،مهدوی،عاشقانه (1)

جمعیت (1)

جمکران (1)

جهاد زن (1)

جهنم (1)

جوانان (1)

جوون (1)

بشارت منجی (1)

بصیرت (1)

بقیع (1)

بمب گذاری (1)

بنرمحرم (1)

بنی صدر (1)

بهشت (1)

بهمن (1)

بی نهایت (1)

حضرت فاطمه سلام الله علیها (1)

حضرت محسن (1)

حضرت معصومه (1)

حضرت مهدی عج (1)

حضور مردم (1)

حماسه (1)

حماسه اقتصادی (1)

حماسه سیاسی (1)

حکم جهاد (1)

خاطرات لاریجانی (1)

خدا بود و دیگر هیچ (1)

خدا هست (1)

خسته (1)

خشوع (1)

خلیفه خدا (1)

خودکشی (1)

دارا که باشی (1)

دانشجو (1)

دانلود (1)

درس (1)

درس خارج (1)

دریا (1)

دریام کن (1)

دستاورهای مذاکرات (1)

حسن روحانی (1)

حسین (1)

حضرت آقا (1)

حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (1)

حضرت امام (1)

حضرت جواد الائمه (1)

حضرت خدیجه (1)

چرا عزاداری (1)

چرا گریه بر حسین (1)

چگونه (1)

حدیث (1)

حرف (1)

حرم (1)

حضرت علی (1)

حضرت علی اصغر(ع) (1)

اشک اسمون قشنگه (1)

اصل و فرع (1)

اعتدال (1)

اعتماد به خدا (1)

اقتصاد غربی (1)

اگر جام مرا بشکست لیلی/چرا با دیگرانش بود میلی!--اگر با دیگرانش (1)

العالم بزمانه (1)

الهام چرخنده (1)

امام باقر(ع) (1)

امام جمعه (1)

امام جواد علیه السلام (1)

امام حسن مجتبی(ع) (1)

امام حسن(ع) (1)

آیت الله مهدوی کنی (1)

آیت الله نوری همدانی (1)

ائمه (1)

اخلاص (1)

9 دی (1)

امام خامنه ای حفظه الله (1)

امام خمینی (1)

اروند کنار (1)

از من بگو (1)

ازدواج (1)

ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهما السلام (1)

استجابت (1)

استفاده (1)

استقبال از شهدا،حسرت، عاشقانه می گویم، کمان ابرو (1)

اسلامی (1)

آقا بیا (1)

آگاهی (1)

آه (1)

آبان (1)

آخرالزمان (1)

آخرخط (1)

آرام (1)

آرامش (1)

آشفته (1)

انتقاد سیداحمد از دولت هاشمی (1)

انسان (1)

انکار واقعیت (1)

اهمیت نماز (1)

اوضاع کنونی (1)

ایمان (1)

ایمان مردم (1)

با لینک مستقیم (1)

باران (1)

باقی (1)

باید (1)

برادری دینی (1)

برای اینکه خدا (1)

برای خدا (1)

برجام (1)

برکت (1)

بسیجی (1)

بشارت (1)

بشارت بهشت (1)

امام صادق علیه السلام (1)

امام صادق(ع) (1)

امام علی (1)

امام علی النقی، امام هادی، نقی، کمان ابرو، عاشقانه می گویم، شهاد (1)

امام هادی علیه السلام (1)

امامنا الخامنه ای (1)

امان (1)

انار (1)

انتخاب (1)

انتخابات (1)

انتخابات 92 (1)

انتخابات آزاد (1)

علما (1)

علی (1)

علی مطهری (1)

عملیات روانی (1)

عنصر (1)

عید نوروز (1)

عیدی (1)

غرور (1)

شعر. اشعار (1)

شعرامام زمان (1)

شفاعت (1)

شلمچه (1)

شناخت زمان (1)

دلم گرفته ای دوست (1)

دلواپسی (1)

عاشقا (1)

ف ی ل ت ر ش ک ن (1)

فاطمیه (1)

فانی (1)

فتنه (1)

فرزند آوری (1)

فرصت (1)

فقاهت (1)

فیلم (1)

فکر (1)

قبولی اعمال (1)

قرائت خطبه عقد (1)

قم (1)

قیامت (1)

کار (1)

عاشقانه می گویم،شهید،عید،میلاد امام زمان، نیمه شعبان،دختر شهید،ع (1)

عاشقی (1)

عالم به شرایط زمان (1)

عبور (1)

مادرمن (1)

ماهی و دریا (1)

ماوراء (1)

مایه آرامش (1)

مجلس (1)

محسن بن زهرا (1)

محمود احمدی نژاد (1)

مذاکرات هسته ای (1)

مذاکره (1)

مراجع تقلید (1)

 

مطالب اخیر

هنوز هم اشک می ریزم

یک کانال تلگرامی مخصوص خانما

استدلال حضرت فاطمه (س) با قرآن بر ارث فدک

این روزها مادرم را میخواهم..

محرم می رود..

هوای روضه ی تو..

ملت از دولت مطالبه کند

وقتی که لبریز شوی..

برای من بعد از شهریور هیچ مهری نیست..

 

آرشیو مطالب

بهار 92 (23)

زمستان 91 (11)

پاییز 91 (8)

تابستان 91 (8)

بهار 91 (8)

زمستان 90 (3)

پاییز 90 (7)

تابستان 90 (5)

بهار 90 (5)

زمستان 89 (4)

پاییز 89 (8)

تابستان 89 (2)

بهار 89 (1)

زمستان 88 (3)

پاییز 88 (1)

تابستان 88 (2)

بهار 88 (9)

زمستان 87 (14)

پاییز 87 (13)

تابستان 87 (7)

بهار 87 (6)

زمستان 86 (22)

پاییز 86 (7)

تابستان 86 (3)

تابستان 92 (21)

پاییز 92 (11)

زمستان 92 (8)

بهار 93 (10)

تابستان 93 (5)

پاییز 93 (11)

زمستان 93 (9)

بهار 94 (1)

 
 

پیوند ها

 

صفحات وبلاگ

اجتماعی سیاسی و..

سبک زندگی شهدا

بارش احساسهای دلم

 

خبرنامه

 

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 821141
بازدید امروز :84
بازدید دیروز : 41
تعداد کل پست ها : 276

 

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

پیوندهای روزانه

پایگاه پژوهشی تبلیغی موعظه

پایگاه اطلاع رسانی رهبری

سیداسلام نظرپور

احمد خسروی

مهدی فاضلی

 

امکانات جانبی

پیام‌رسان

نقشه سایت

اوقات شرعی

RSS 2.0

 

 
 

لوگوی دوستان

PARSTIN ... MUSIC

محفل آشنایان((IMAN))

پزشکی تخصصی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani

خاطرات و تاریخ پزشکی Dr.Rahmat Sokhani

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin