شعر خوانی مرتضی عابد پور لنگرودی در تجمع من انقلابی ام!
از باغ پسته گرچه نصیبی نبرده ایم
از سبز تا بنفش فقط حرص خورده ایم
کمتر شده است حوصله هاتان، مجالتان
بدجور سرد و گرم شده اعتدالتان
تدبیر اثر نکرد و فریاد میکشید
سیگارهای دوم خرداد میکشید
بازی برد-برد شما را کسی نبرد
یعنی شبیه ما احدی از خودی نخورد
ما روی شاخه ی خودمان هم تکیده ایم
سرهنگ های تازه به دوران رسیده ایم
سرهای انقلابی ما روی دارها
لبخند میزنند سیاست مدارها
برعکس خندهاش که اصلا ظریف نیست
با ما کسی حریف نبود حریف نیست
نه، اسم روزنامه ی ما حزب باد نیست
دیگر به آرمان شما اعتماد نیست
آمار میدهند به ما مختصات ها
که رو به راه تر بشود ارتباط ها
ما بی سواد، ما به جهنم ، نه به درک
ما مانده ایم و فحش شما بی ثبات ها
با ابن سعدها به توافق نمیرسیم
جز اینکه بسته تر بشود این فرات ها
از منطق چماق و هویج جنابتان
تا رویکرد قمه به دستی لات ها
با کدخدا قدم زدنت را شنیده ایم
ای کاش مستقیم شوند این صراط ها
من انقلابی ام که سرم درد می کند
با احترام به همه ی دیپلمات ها