.:::عید همتون مبارک :::.
.:::عید همتون مبارک :::.
قبل از هر چیز سال نو رو به همه پدربزرگ هاو مادر بزرگها، مادران و پدران ،دوستانم و همه جوونا (دخترا و پسرا)تبریک می گم . تازه شروع هفته وحدت و میلاد پیامبرمون هم هست که به عید توروز یه رنگ دیگه ای بخشیده .امشب آخرین شب سال 86 هست . گفتم صبر کنم تا لحظه عید و ببینم آقا درباره امسال چی می فرماین بعد بیام و...ولی طاقت نیاوردم وهمین امشب اومدم.( البته حدسم اینه که امسال هم سال وحدت اسلامی باشه).
اومدم و به اینکه یه سال گذشت، یه سال به سن من و تو و همه اضافه شد،(متولد فروردینم) فکر میکردم.
از اینکه داریم یه بهار نو رو تجربه می کنیم از اینکه یه فرصت جدید پیدا کردیم تا دوباره برگهامون رو با نوازش آفتاب پهن کنیم و تن مون رو با آب و خاک تنومند تر کنیم و از بهره خدا دادی مون(تفکر و تجربه) استفاده های بهتر و با ارزشتری بکنیم و بار دیگه خودمون رو، شاخو برگهامون رو گلهای درونمون رو شکوفا کنیم، از این تازگی و طراوت صبح که نوید بهار رو میده و از تمام نعمتهای خدا که در بهار طبیعت به ما ارزونی میشه به این لحظه بودنم می بالم.
از سبزی سبزه سفره هفت سین عید ، شاد شادم و مسرورم و دستامو باز می کنم و رو به باد می گم که با همون وزیدنی که به طبیعت جون میدی(که اینجوری سر زنده است) به من هم وزیدنی کن و از خستگی سالهایم من رو بیرون بیاور ... .
گذشت عمر و لحظه ها رو از زبان سهراب براتون میزارم ببینید چقدر زیبا گفته :
دنگ ...، دنگ...
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من .
لحظه ام پر شده از لذت
یا به زنگار غمی آلوده است.
لیک چون باید این دم گذرد،
پس اگر می گریم
گریه ام بی ثمر است.
و اگر می خندم
خنده ام بیهوده است.
دنگ ...، دنگ...
لحظه ها می گذرد.
آنچه بگذشت، نمی آید باز.
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز.
مثل این است که یک پرسش بی پاسخ
بر لب سرد زمان ماسیده است.
تند برمیخیزم
تا به دیوار همین لحظه که در آن همه چیز
رنگ لذت دارد، آویزم،
آنچه می ماند از این جهد به جای :
خنده لحظه پنهان شده از چشمانم.
و آنچه بر پیکر او میماند:
نقش انگشتانم.
دنگ ...
فرصتی از کف رفت.
قصه ای گشت تمام.
لحظه باید پی لحظه گذرد
تا که جان گیرد در فکر دوام،
این دوامی که درون رگ من ریخته زهر
وا رهانیده از اندیشه من رشته حال
وز رهی دور و دراز
داده پیوندم با فکر زوال.
پرده ای می گذرد، پرده ای می آید
می رود نقش پی نقش دگر
رنگ می لغزد بر رنگ.
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی درپی زنگ :
دنگ ...، دنگ...
دنگ...
.:::عید همتون مبارک :::.
.:::عید همتون مبارک :::.
|