امروز دلم خیلی هوای شهدا رو کرده،گفتم یه قسمت دیگه از مناجاتهای شهید چمران رو بزارم تا درسی برای خودم باشه و باشه که بتونیم مثل شهدا زندگی کنیم.
خدایا
به سوی تو می آیم،
به این دل شکسته دردمند رحم کن،
من گناهکارم، من قاصرم،من مستوجب عقوبت و عذابم.
ای خدای بزرگ
این دردی که مرا به آن مبتلا کرده ای
بس بزرگ و غیر قابل تحمل است.
خدایا
با تو می گفتم که از دوزخ تو
وحشتی ندارم، به بهشت تو طمعی ندارم
مرا بسوزان، استخوانهایم را خاکستر کن و به باد بسپار.
از تو هیچ گله ای نمی کنم،من عاشقم و محرک عشق من جز ذات تو
چیزی نیست.من تاجر پیشه نیستم که در ازاء عشق خود
چیزی بطلبم. من عاشقم ولی امروز که تو مرا
می سوزانی به شدت رنج می بر م،
به شدت می سوزم، تاب
تحمل ندارم،
احساس می کنم
که تو چقدر بزرگی،
قدرتت بی پایان است، به همه
چیز دسترسی داری به همه چیز قادر ما یشائی.
احساس می کنم که چقدر مغرور بوده ام، چقدر در
برابر تو اسائه ادب کرده ام چقدر هل من مبارز بی جا کشیده ام.
خدایا
می سوزم می سوزم
می سوزم می سوزم می سوزم
می سوزم می سوزم می سوزم می سوزم
و چه امتحان دردناکی در سر راهم گذاشتی،
چه آتش سوزانی چه کیفر بزرگی ،
چقدر ضعیفم،چقدربیچاره و
دردمندم.
ای اشک
بیا ، بیا ،بیا که
شاید از سوزش قلبم بکاهی
بیا که به تو نیازمندم، بیا که قدرت تحمل
و توانائی ام به کلی سلب
شده است...
***************************
شهدا دستی هم بر سر من بکشید
وقلب و دل مرا هم خدایی کنید