هلا نگاه تو باران ترین باران ها ببار بر دل تبدار این بیابان ها بگو که پنجره بر دوش تا کجا آخر سکوت و صبر تو و پرسش خیابان ها چقدر این دل بر باد رفته ام خوانده است تو را ز حنجره زخمی نیستان ها درخت های کفن پوش، خانه های کبود کنار آمده هر کوچه با زمستانها کنار جاده دلم سوخت مثل یک فانوس در انتظار تو ای تک سوار میدان ها سکوت ساحلی این قبیله را بشکن هلا عبور تو طوفان ترین طوفان ها
|