باسمه تعالی
من نمی دانم این حرفم را کجا باید بزنم که به گوش مسئولین برسد!!
خواهش می کنم از هر کسی که می تواند انتقال دهد، انتقال دهد.. و بنده مشتاقم که این حرفم رو کاملا واضح برای ایشان توضیح کامل بدم!
در کنار همه نهادهای مرتبط برای همه امور فرهنگی و غیر فرهنگی که دارند کارشون رو انجام می دهند و گرفتار یک سلسله قوانین و نامه نگاری و .. هستند و دیده میشه که برای حل یک مشکل از این فضای های بسته اداری و سازمانی نمی توانند خارج بشوند... رد بشیم!!
برای همه مشکلات فرهنگی و غیر فرهنگی پای جوانان را بصورت واقعی (تاکید می کنم واقعی! چون الان سازمان ملی جوانان متعهد هست و متصدی همین امر است اما شاید این پیشنهاد راه های بیشتر و بهتری رو برای فضای تولید و پیشرفت ایجاد کنه) بصورت واقعی وارد عرصه های تولید و پیشرفت کنیم!
شاید سوال کنید مگر الان همه نهاد های مربوط از قبیل سازمان ملی جوانان، سازمان حمایت از نخبگان (بنیاد نخبگان)، دولت، مجلس و .. مگر همین کار رو در دستور ندارند و انجام نمی دهند؟ پس چه کاریه که ما باز یک سازمان ایجاد کنیم که بخواد هم هزینه داشته باشه و هم نسبت به جواب دادن و موفق بدونش تضمینی نداشته باشیم؟!
در قالب یک مثال توضیح میدم:
فرض می کنیم ما نسبت به تولید قطعات خودرو می خواهیم از انحصار! خارج بشیم. چیکار می کنیم؛ در کنار همه راه های قانونی موجود یک فراخوان می زنیم به تمام قطعه سازهای کشور که بیایید رقابت کنید در مورد فلان قطعه تا بتونیم گردش مالی مناسبی در خود کشور آن هم با عدالت و با توجه ویژه به توانمندی های جوانانمون داشته باشیم.. اونوقت سازمان مربوطه مثلا مجلس.. دولت یا هر جای دیگری که مسئولش هست ملزم باشه که از نتیجه این فراخوان به نحو احسن استفاده نموده و رقابت مثبتی رو ایجاد کنه و قطعه ساز خوب رو معرفی کرده و از او استفاده کنه! بله استفاده کنه و مثلا خودرو سازها ملزم باشند که با بهترین قطعه ساز کار کنند نه با هر قطعه ساز انحصاری که خودشون می دونند!
این در عرصه صنعت بود. اما در عرصه های دیگر وارد کردن جوانان به صورت واقعی اینطور می تونه باشه که ما در کنار همه نهاد های مربوط برای هر مشکلی یه فراخوان به جوانان داشته باشیم که پیشنهادهاشون، طرح هاشون و حتی وارد شدن در عرصه اجرا رو اعلام کنند! و اونوقت نهاد مربوطه از بین همه این ها بهترین رو انتخاب کنه و در حد انتخاب باقی نماند بلکه به عمل منجر شود که دقیقا فرق این حرف بنده با همه کارهایی که دارد صورت می گیرد همین است که به عمل منجر شود.
یک مثال دیگر:
ما اگر در عرصه فرهنگی بخواهیم خوب وارد بشیم باید فراخوان عمومی داشته باشیم! فراخوانی که بسیجی وار همه جوانان رو در برابر یک احساس مسئولیت و حمایت قرار میده و اینکه می توانند تاثیر گذار باشند. فرض می کنیم ما در عرصه ساخت بازی های رایانه ای می خواهیم در برابر هجمه های فرهنگی یک حرکت مثبت داشته باشیم. به همه جوانانی که می توانند در یک موضوع خاص (مثلا فتح بیت المقدس و نابودی اسرائیل) بازی تولید کنند فراخوان زده بشود که به هر تعداد و هر نوع بازی (رایانه ای، پلی استیشن، فلش، اندروید، جاوا و ..) که می توانند در فاصله یک مدت معین، کار خودشون رو عرضه کنند. و نیاز نباشد این عرضه کردن نیاز به ثبت و بعد حمایت و بعد عرضه داشته باشه که باز دچار گرفتاری های سازمانی بشیم. نه! بلکه بسیجی وار این عرضه در سطح کشور و جهان انجام میشه و یک کار فرهنگی عظیم صورت می گیره . در این بین دولت یا نهاد مربوطه (مثلا نسبت به بازیهای رایانه ای) می تواند بهترین بازی سازها و بهترین استعداد ها را کشف و از اونها در پروژه های خودش بصورت عملی! استفاده کنه.
البته باز هم توضیح زیادی داره که در عرصه های مختلف این طرح چگونه عمل می کنه. آنچه که مهم است نقطه عطفی که موجب فرق این طرح با طرح های موجود میشه عملی بودن و به میدان کشیدن همه جوانان با اشتیاق هست که این احساس مسئولیت و نقش داشتن بیشترین امیدواری و حرکت و زمینه سازی برای پیشرفت کشور و معرفی ایران اسلامی عزیز خواهد داشت.
این یک طرح و پیشنهاد است و اینکه اینجا دارم اینطور اعلام می کنم بخاطر این است که حتی در همین موضوع هم عملا خواسته باشم ایده رو منتقل کنم که اگر صدای من نرسید در نهایت این صدا بزرگ و قوی شده و به نتیجه برسد!
ان شاء الله در مسیر ظهور امام زمان عج حرکت کنیم..