بدان؛
غرور تو را نشکستم
جنس غرور تو شکستنی نبود
جاری بود و زلال
و صد البته پاک
ومن هیچ وقت نمی شکنم!
جاری پاک زلالت را.
من فقط شکوه تو را ذوق زده در غرورت به تماشا نشسته بودم
صادقانه و بی غل و غش
حتی همین هم از خوبی توست
که پرتو حصار بودنت
دامن مرا هم گرفت!
که تو برنتابیدی تماشایم را
و من
همچنان ذوق زده خواهم ماند..
بدون شرح است..
|